سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :0
کل بازدید :17242
تعداد کل یاداشته ها : 7
103/8/26
4:46 ص

بعضی حرف­ها را فقط می­شود به بعضی­ها گفت

برخی­ خواسته­ها را فقط می­شود از بعضی­ها خواست

همان بعضی­ها که کمند و کمتر و کمتر هم می­شوند

امّـــــــــــــــــــــــا

بعضی حرف­ها و برخی خواسته­ها را فقط می­شود از یکی خواست

یکی که مثل هیچ کس نیست

مثل هیچ کس هم نمی ­شود

یکی مثلِ شما

مثل نه

یکی به نام شما

همان نامِ همیشگـــــــــــــــی

از آن­یکی می­شود همه چیز خواست

می­شود چشم­ها را بست و آرزوها را بلند بلند فریاد کرد

راستی شما که این همه خوب و رئوف و مهربانید

شما که مثلِ‌هیچ کسی نیستید و

هیچ کسی هم مثلِ شما نیست

شما که بر بلندایِ کائناتتان فکر همه چیز و همه کس را کرده­اید و هیچ­ چیز از نگاهتان دور نمانده است

کاش می­­شد ، برایِ‌خودتان یک کارشناسِ مجرب انتخاب می کردید! یک متخصصِ معتمد

بعد درست وقتی که روزگار برخوردش با بنده­هایتان ناجور می­شد و اصابتِ آدم­ها و زندگی به یکدیگر؛ سخت

آن وقتی­که رنجِ دنیا برایشان مضاعف می­شد و عرصه­ی بندگی تنگ!

آن­زمانی که روزها به مُردن می­رسیدند و روزمرگی ها آزاردهنده می­ شدند

 وقتی کار ِ قصه­یِ آدم­ها  یک جایی میانِ زندگی به جاهایِ باریک می­رسید

وقتی نفسشان تنگ و

گلویشان خشک  

توانشان کم  و

نگاهشان بی فروغ  

دست هایشان سرد و

دلهایشان غمگین  

دستی از غیبِ برون می­آمد و کاری می­کرد...

با گَواهی همان کارشناسِ مجرب و متخصصِ معتمدتان

چند روزی اجازه­یِ نبودن داشتند

این جا نبودن

یعنی جایی بود برایِ رفتن و برگشتن

برایِ نفس گرفتن

گَلو تازه کردن

ازدیادِ توان

تزریقِ فروغ به نگاه

جریانِ‌خونِ‌تازه در دست­ها

شاد کردنِ عمیقِ دل ها

یک جایی فرایِ زمین و نرسیده به بهشتِ موعودتان

بعد می شد ،‌این مرخصی را حداکثر 3 بار در عمر تمدید کرد ... 3 بار غیر قابل تمدید برایِ همه­ی عمر ....

می­شود؟

می­شود

برایِ شمایی که مثلِ هیچ­کس نیستید می­شود...